برکت دومین حضور دختر عزیزدردونه و 22 ماهه مامان و بابا , در ماه صفر " به یاد کربلا , دلها غمین است .... دلا خون گریه کن , چون اربعین است " ... اربعین , یعنی یگانه شدن با کربلا ، و بیگانه شدن از هر آنچه کربلا ستیز و کربلا گریز است ... " چهلمین روز شهادت الگوی حریت " بر تمام بشریت , به خصوص عاشقان امام حسین علیه السلام ، تسلیت باد ... کربلایت بار دیگر منزل زینب شده , در عزای اربعینت ,جان او بر لب شده ... سفر کردم به دنبال سر تو / سپر بودم برای دختر تو چهل منزل کتک خوردم برادر / به جرم این که بودم خواهر تو . . . ... وای زینب , وای زینب , وای زینب ... صد نوا خیزد ز نای نینوایت , یا حسین نغمه های عشق باشد در نوایت یا حسین میزند آتش به قلب دوستانت دم به دم داستان جانگداز کربلایت یا حسین . . . تمام یاس هایت را , به شام از کربلا بردم چو برگشتم , برایت یک چمن نیلوفر آوردم مسافر از برای یار , سوغات آورد , اما من از شام بلا , داغ سه ساله دختر آوردم ... سلاا, ...ادامه مطلب
ماه زیبای ربیع الاول , دومین سال تولد قمری نازنین دخترم , و شب یلدا سلام دخمل بلای نازنین و دوست داشتنی و بی نظیر مامان و سلام دوستای گل و مهربونم , همراهان باوفا و همیشگی خودم فرصت نشد که زودتر از این بیام و فرا رسیدن ماه زیبای ربیع الاول , و ولادت با سعادت پیام آور خوبیها , حضرت رسول رو , مخصوص تبریک بگم , اما با تاخیر اومدن ماه پر خیر و برکت ربیع رو به همه شما عزیزانم تبریک میگم .. ماه ربیع الاول همیشه با اومدنش حس خیلی خوبی رو به من میده , و یادآور خاطرات شیرین و زیبای زیادی برای منه , که مهمترینشون سالگرد عقد من و همسر مهربونمه که توی این ماه صورت گرفته , و همینطور تولد نازنین دختر مامانی , عزیز دلم , یکی یه دونه قشنگ و بی نظیر مامان هم توی همین ماه ؛ یعنی دومین روز از ماه ربیع الاول قرار داره .... اومدن زمستان برای من , یعنی اومدن حال و هوای روزهای سردی که , به دنیا اومدن تو دختر دوست داشتنی من , گرما بخش سردی روزهاش شد و روشنی بخش شبهای طولانیش ... وجود تو , گرمای حضور تو در خانه ما , تب و تاب خاصی ایجاد کرد و بهاری بود در زمستان ... ,جملات زیبای ماه ربیع الاول ...ادامه مطلب
ما برگشتیم با یه عالمه تاخیر و یه دنیا حرف و خاطره ماه شب چاهارده مامان و بابا , در دو سال و یک ماهگی سلام به همه دوست جونیهای گل , باوفا , مهربون و دوست داشتنی خودمممممممم سلااااااااااامممممم دخمل بلای خوشگل و شیرین مامان و بابا در شبی زیبا و به یاد ماندنی , یعنی چاهاردهم دی ماه سال 1394 , دختر خوشگل و یکی و یه دونه مامان و بابا , دو ساله شد شب تولد دو سالگیت , داری برای خودت بادکنک باد میکنی عروسک خوشگل ما اینجا دو سال و دو ماهه هستی نازنین دختر من وااااااااااااااااای که چقدر دلم برای تک تک شماها تنگ شده بود , اصلا یه وضعیا دلم برای وبلاگ فاطمه جونی قشنگم , که نزدیک سه ساله دیگه بهش خو گرفتم , و شده دفترچه خاطرات مجازی فاطمه جون جونی ما , یه ریزه شده بود , و من توسط اینجا چه دوستای بی نظیر و خوبی پیدا کردم , با یه عالمه خاطرات زیبا که برامون رقم خورد و یه عالمه چیزای خوب که یاد گرفتم از تک تکتون ... خیلی واقعا دلم تنگ شده بودی برای تک تک شما , برای اینجا , و برای نوشتن , نوشتن و نوشتن .... ,ما برگشتیم,ما به هم برگشتیم,ما به هم برگشتیم بنیامین ...ادامه مطلب